شهر مردگان قاهره: تلاقی زندگی و مرگ در قلب پایتخت مصر

در قلب قاهره، پایتخت پرهیاهو و تاریخی مصر، پدیده‌ای شهری منحصربه‌فرد و تأمل‌برانگیز به نام "شهر مردگان" یا "القرافه" قرار گرفته است. این منطقه وسیع، که در نگاه اول گورستانی باستانی به نظر می‌رسد، در واقع مجموعه‌ای پیچیده از مقابر تاریخی، آرامگاه‌های باشکوه، و در عین حال، محل زندگی جمعیتی انبوه از مردم عمدتاً فقیر است. "شهر مردگان" نامی است که به خوبی تضاد ذاتی این مکان را بازتاب می‌دهد؛ جایی که سکون و خاموشی مرگ با هیاهو و تکاپوی زندگی روزمره در هم آمیخته، و فقر و محرومیت در کنار غنای تاریخی و معماری اسلامی قد علم کرده است. این منطقه نه تنها به عنوان یک گورستان فعال عمل می‌کند، بلکه به مأمنی برای صدها هزار نفر از شهروندان قاهره تبدیل شده که به دلیل بحران مسکن و مشکلات اقتصادی، راهی جز سکونت در میان قبور نیافته‌اند.

شهر مردگان قاهره: تلاقی زندگی و مرگ در قلب پایتخت مصر

به گزارش مجری سفرهای گردشگری: بررسی "شهر مردگان" از آن جهت حائز اهمیت است که این منطقه آینه‌ای تمام‌نما از لایه‌های متعدد تاریخ، فرهنگ، و چالش‌های اجتماعی-اقتصادی قاهره و مصر معاصر به شمار می‌رود. این مکان نه تنها گواهی بر تحولات تاریخی از دوران فتح اسلامی تا عصر ممالیک و عثمانی است، بلکه بازتاب‌دهنده معضلات شهری مدرن، به‌ویژه بحران عمیق مسکن است که گریبان‌گیر بسیاری از کلان‌شهرهای جهان در حال توسعه می‌باشد. درک این پدیده نیازمند کاوشی عمیق در تاریخچه شکل‌گیری، ویژگی‌های معماری، زندگی روزمره ساکنان، اهمیت فرهنگی و مذهبی، و چالش‌های پیش روی آن در مواجهه با طرح‌های توسعه شهری است.

فراتر از یک مکان فیزیکی، "شهر مردگان" فضایی نمادین است که دوگانگی‌های عمیق‌تری را در جامعه مصر و حتی در وضعیت بشری به طور کلی، بازتاب می‌دهد. این دوگانگی‌ها شامل تقابل سنت و مدرنیته، معنویت و مادی‌گرایی، و تاریخ و توسعه شتاب‌زده شهری است. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که همزیستی زندگان و مردگان در این منطقه پدیده‌ای نوظهور نیست، بلکه ریشه‌هایی عمیق در تاریخ قاهره دارد. از همان دوران اولیه، افرادی در کنار مقابر زندگی می‌کرده‌اند، خواه به عنوان متولیان و نگهبانان، خواه به عنوان زاهدان و صوفیانی که در جوار اماکن متبرکه سکنی می‌گزیدند. با این حال، بحران مسکن در دهه‌های اخیر، این همزیستی را تشدید کرده و به آن ابعاد گسترده‌تری بخشیده است. در این میان، طرح‌های توسعه مدرن شهری، مانند طرح جامع قاهره 2050، این سکونتگاه‌های تاریخی-اجتماعی را اغلب به عنوان "مانع" یا "منطقه غیررسمی نیازمند پاکسازی" تلقی می‌کنند. این دیدگاه در تضاد آشکار با ارزش تاریخی و فرهنگی عظیم منطقه و واقعیت زندگی نسل‌هایی از ساکنان قرار دارد که این گورستان را خانه خود می‌دانند. در نتیجه، "شهر مردگان" به میدانی برای تقابل روایت‌های مختلف تبدیل شده است: روایت رسمی دولتی که بر "توسعه"، "نظم" و "مدرنیزاسیون" تأکید دارد، در برابر روایت ساکنان که از "خانه"، "جامعه"، "میراث" و "حق بقا" سخن می‌گوید. این تقابل، "شهر مردگان" را به نمادی از چالش‌های پیچیده شهرنشینی در جهان معاصر بدل کرده است.

سیر تاریخی: از گورستان خلفا تا کلان‌شهر زندگان

ریشه‌های باستانی و تأسیس اولیه

تاریخچه "شهر مردگان" یا القرافه، به دوران فتوحات اسلامی در قرن هفتم میلادی و تأسیس شهر فسطاط، اولین پایتخت اسلامی مصر، بازمی‌گردد. پس از فتح مصر توسط عمرو بن عاص، کوه مقطم، واقع در شرق فسطاط، به دلیل خاک خشک و شرایط مناسب برای حفظ اجساد، به عنوان محل دفن مسلمانان انتخاب شد. گفته می‌شود که عمرو بن عاص خود وصیت کرد که در دامنه این کوه دفن شود و این امر به اهمیت و قداست اولیه این مکان افزود. نام "القرافه" نیز از نام قبیله‌ای از یمن به نام "بنو قرافه" گرفته شده است که در این منطقه ساکن شدند و مسئولیت دفن مردگان را بر عهده گرفتند. این خود نشان‌دهنده پیوند اولیه میان کارکرد تدفینی و حضور و سکونت انسانی در این منطقه است.

شکوفایی قرافه: دوران ممالیک، ایوبی و عثمانی

قرافه در طول تاریخ خود، به‌ویژه در دوران حکومت ممالیک (قرون 13 تا 15 میلادی)، به اوج شکوه و اهمیت خود به عنوان یک مرکز مذهبی و معماری رسید. سلاطین و امرای مملوک، با صرف هزینه‌های گزاف، مقابر، مساجد، مدارس، و خانقاه‌های باشکوهی در این گورستان بنا کردند که بسیاری از آنها امروزه از شاهکارهای هنر و معماری اسلامی به شمار می‌روند. این بناها نه تنها به عنوان محل دفن، بلکه به عنوان مراکز عبادی، آموزشی، و اجتماعی نیز عمل می‌کردند. از جمله مهم‌ترین این مجموعه‌ها می‌توان به مجموعه سلطان قایتبای، مجموعه سلطان اینال، و خانقاه و آرامگاه سلطان فرج بن برقوق اشاره کرد.

در این دوران، قرافه به دو بخش اصلی تقسیم می‌شد: "قرافه الکبری" (قرافه بزرگ) که در شرق فسطاط و در دامنه کوه مقطم قرار داشت، و "قرافه الصغری" (قرافه کوچک) که در جنوب قرافه الکبری و در نزدیکی آرامگاه امام شافعی واقع شده بود. امام محمد بن ادریس شافعی، یکی از چهار امام بزرگ فقه اهل سنت، در قرافه صغری مدفون است و مقبره او از همان دوران تا به امروز یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های قاهره و جهان اسلام به شمار می‌رود. در دوران ایوبیان نیز ساخت‌وسازها در قرافه ادامه یافت و بناهایی چون مدرسه صلاحیه در کنار قبه امام شافعی احداث شد. در دوران عثمانی و پس از آن در دوره محمد علی پاشا، به دلیل اقداماتی نظیر بهبود بهداشت عمومی و ممنوعیت دفن مردگان در نزدیکی مناطق مسکونی داخل شهر، اهمیت قرافات به عنوان محل اصلی دفن در قاهره افزایش یافت.

پیدایش جامعه مسکونی: عوامل و سیر زمانی سکونت

برخلاف تصور رایج که سکونت در "شهر مردگان" را پدیده‌ای صرفاً معاصر و ناشی از فقر می‌داند، شواهد تاریخی نشان می‌دهد که این منطقه از دیرباز میزبان جمعیتی از زندگان نیز بوده است. از همان دوران اولیه، افرادی به عنوان متولیان مقابر، خادمان، و نگهبانان در این گورستان زندگی می‌کردند. همچنین، صوفیان و زاهدان بسیاری در جوار آرامگاه‌های اولیا و بزرگان دینی سکنی می‌گزیدند و حتی برخی از امرا و شخصیت‌های متمول نیز در قرافه بناهایی برای اقامت موقت یا دائم خود ساخته بودند. ابن بطوطه، جهانگرد نامدار مراکشی، که در قرن چهاردهم میلادی از قاهره دیدن کرده، در سفرنامه خود به وجود خانه‌ها، بازارها، حمام‌ها، و حتی نانوایی‌ها در قرافه اشاره می‌کند که نشان‌دهنده وجود یک جامعه زنده و پویا در کنار مردگان بوده است.

با این حال، تشدید سکونت و تبدیل بخش‌های وسیعی از "شهر مردگان" به یک منطقه مسکونی گسترده، عمدتاً در دوران معاصر و به‌ویژه از قرن بیستم به بعد رخ داده است. عامل اصلی این تحول، بحران شدید و فزاینده مسکن در قاهره بوده است. رشد سریع جمعیت، مهاجرت گسترده از روستاها به شهر، و ناتوانی دولت در تأمین مسکن مناسب و ارزان‌قیمت برای اقشار کم‌درآمد، بسیاری از مردم را به سوی سکونتگاه‌های غیررسمی سوق داده است. در این میان، "شهر مردگان" با مقابر خالی و اتاق‌های متعدد، به گزینه‌ای برای این افراد تبدیل شد. فقر، گرانی سرسام‌آور اجاره‌بها در سایر نقاط شهر، و هزینه بالای حمل‌ونقل، از دیگر عواملی بودند که مردم را به زندگی در این منطقه وادار کردند. برخی از خانواده‌ها برای سه یا چهار نسل متوالی در این گورستان زندگی کرده‌اند و آن را خانه خود می‌دانند. همچنین، جابجایی و آوارگی ناشی از جنگ 1967 میان اعراب و اسرائیل نیز در افزایش جمعیت ساکن در این منطقه نقش داشته است.

این سیر تاریخی نشان می‌دهد که "شهر مردگان" نمونه‌ای بارز از چگونگی تحول کارکردی یک فضا در طول زمان است. این منطقه از یک گورستان اولیه که با دفن شخصیت‌های مهم قداست یافته بود ، به یک مرکز مذهبی-معماری باشکوه در دوران ممالیک تبدیل شد که سرمایه‌گذاری در ساخت مقابر مجلل، به طور ضمنی، حضور دائمی افرادی مانند متولیان و کارگران را ایجاب می‌کرد. وجود خانقاه‌ها و مدارس در کنار این مقابر ، از همان ابتدا نشان‌دهنده کارکردهای چندگانه (مذهبی، آموزشی، اجتماعی) این فضا بوده است. در دوران معاصر، بحران مسکن باعث شد تا کارکرد "سکونت" بر سایر کارکردها غلبه کند، اما این سکونت بر بستر تاریخی و فرهنگی قبلی شکل گرفت و از آن تأثیر پذیرفت؛ به عنوان مثال، مردم در خود مقابر ساکن شدند به جای آنکه از ابتدا خانه‌های کاملاً جدیدی بسازند. این تداوم و تحول نشان می‌دهد که "شهر مردگان" یک "فضای مرده" نیست که ناگهان توسط زندگان اشغال شده باشد، بلکه فضایی است که همواره در حال "شدن" و بازتعریف بوده است. این نکته در تقابل با روایت‌هایی قرار می‌گیرد که ساکنان کنونی را صرفاً "متجاوز" به یک گورستان تاریخی می‌دانند و پیچیدگی و پویایی این پدیده شهری را نادیده می‌گیرند.

شهر مردگان امروز: سیمای زندگی در میان مقابر

جمعیت‌شناسی و بافت اجتماعی

آمار دقیقی از جمعیت کنونی ساکن در "شهر مردگان" در دست نیست و تخمین‌ها بسیار متفاوت است. برخی منابع از 250 هزار نفر ، برخی دیگر از حدود 500 هزار نفر ، و گزارش‌هایی حتی از 1.5 تا 2 میلیون نفر سخن می‌گویند. به عنوان نمونه، یک گزارش اشاره دارد که در سال 2008، 1.5 میلیون نفر و در سال 2017 حدود 2 میلیون نفر در مقابر قاهره ساکن بوده‌اند. این اختلاف فاحش در آمار، خود نشان‌دهنده ماهیت غیررسمی، گسترده و پویای این سکونتگاه عظیم است.

عامل اصلی و بنیادین سکونت این جمعیت انبوه، بحران مسکن و فقر گسترده در کلان‌شهر قاهره است. بسیاری از ساکنان، توانایی پرداخت اجاره‌بهای سنگین یا خرید مسکن در سایر نقاط شهر را ندارند. علاوه بر این، برخی افراد به دلیل نزدیکی به قبور بستگان خود یا به عنوان متولیان و نگهبانان مقابر خانوادگی در این منطقه زندگی می‌کنند. همچنین، همانطور که پیشتر ذکر شد، آوارگان جنگ 1967 نیز به جمعیت این منطقه افزودند.

یکی از مشخصه‌های بارز "شهر مردگان"، محرومیت گسترده از خدمات اولیه شهری است. این منطقه وسیع عمدتاً از خدمات شهرداری مانند آب لوله‌کشی سالم، سیستم جمع‌آوری و دفع فاضلاب، و جمع‌آوری منظم زباله محروم است یا این خدمات به صورت بسیار ناقص و ناکافی ارائه می‌شوند. هرچند برخی از ساکنان با اتصالات غیرقانونی و ابتکارات شخصی، به طور محدود به برخی از این خدمات دسترسی پیدا کرده‌اند.

زندگی روزمره، معیشت و سازگاری با محیط

زندگی در "شهر مردگان" با چالش‌ها و ویژگی‌های منحصربه‌فردی همراه است. بسیاری از ساکنان به مشاغلی اشتغال دارند که مستقیماً با ماهیت گورستانی منطقه مرتبط است، مانند گورکنی، فروش گل و گیاه برای قبور، و تدارک و برگزاری مراسم یادبود و ترحیم. علاوه بر این، طیف وسیعی از مشاغل دیگر نیز در این منطقه رواج دارد، از جمله صنایع دستی مانند تولید فرش و گلیم، دستفروشی، کارگری در معادن سنگ اطراف، و اداره کارگاه‌های کوچک مانند دیگ‌سازی آلومینیومی و شیشه‌گری.

ساکنان "شهر مردگان" با خلاقیت و تاب‌آوری قابل توجهی، فضاهای مقابر را برای زندگی روزمره خود بازتعریف و مناسب‌سازی کرده‌اند. سنگ قبرها به عنوان میز یا سکو مورد استفاده قرار می‌گیرند، اتاق‌های مقابر به محل سکونت، خواب و آشپزی تبدیل شده‌اند، و زندگی در همسایگی مردگان به امری عادی و پذیرفته‌شده بدل گشته است. این سازگاری شگفت‌انگیز، نشان‌دهنده توانایی انسان در مواجهه با شرایط دشوار و ایجاد معنا و سرپناه در نامحتمل‌ترین مکان‌هاست. با این حال، زندگی در این منطقه خالی از چالش نیست. علاوه بر کمبود شدید خدمات اساسی، مشکلاتی مانند دزدی، اعتیاد، و احساس ناامنی نیز در برخی از بخش‌های "شهر مردگان" گزارش شده است. انگ اجتماعی و نگاه منفی از سوی سایر شهروندان قاهره و حتی برخی رسانه‌ها نیز از دیگر مشکلاتی است که ساکنان این منطقه با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

چشم‌انداز معماری: همزیستی زندگان و مردگان

ویژگی بارز و منحصربه‌فرد چشم‌انداز معماری کنونی "شهر مردگان"، تبدیل مقابر و آرامگاه‌های تاریخی به واحدهای مسکونی است. این "خانه‌ها" که اغلب ساختارهایی سنگی با یک یا چند اتاق هستند، معمولاً کوچک و فاقد امکانات اولیه بهداشتی و رفاهی می‌باشند. با این حال، در کنار این سکونتگاه‌های غیررسمی و محقر، بناهای تاریخی باشکوهی از دوران اسلامی، به‌ویژه از عصر ممالیک، همچنان پابرجا هستند و به این منطقه هویتی دوگانه و پیچیده می‌بخشند. این بناها شامل مساجد عظیم، مقابر سلاطین و امرای مملوک با گنبدها و مناره‌های سر به فلک کشیده، و خانقاه‌هایی با تزئینات و معماری اسلامی منحصربه‌فرد هستند. به دلیل بحران مسکن و فشار جمعیت، ساخت‌وسازهای غیرقانونی جدید نیز در حاشیه گورستان و در فضاهای خالی میان مقابر قدیمی‌تر صورت می‌گیرد که اغلب فاقد هرگونه برنامه‌ریزی و استاندارد شهری هستند.

این همزیستی زندگان و مردگان، و معماری حاصل از آن، نشان می‌دهد که ساکنان "شهر مردگان" صرفاً "اشغالگر" فضا نیستند، بلکه فعالانه در حال "بازتعریف" و "تبدیل" آن به "مکان" زندگی خود هستند. این فرآیند شامل تغییرات فیزیکی در ساختار مقابر، ایجاد شبکه‌های پیچیده اجتماعی و اقتصادی، و توسعه شیوه‌های خاص زندگی است که فضا را از یک "ناکجاآباد" (فضایی که تنها به مرگ و فراموشی تعلق دارد) به یک "مکان" (فضایی سرشار از زندگی، تعلق خاطر، و هویت جمعی) تبدیل می‌کند. شواهد این عاملیت ساکنان را می‌توان در "بازنویسی، بازتعریف و تصاحب فضاها" از طریق "اعمال بدنی و معماری" مشاهده کرد. استفاده از سنگ قبرها به عنوان میز ، آویزان کردن لباس‌های شسته شده بین مقابر ، و ایجاد کارگاه‌ها، مغازه‌ها و حتی کافه‌های کوچک در میان قبور ، همگی نمونه‌هایی از این بازتعریف خلاقانه فضا هستند. شکل‌گیری جوامعی که برای چندین نسل متوالی در این مکان زندگی کرده‌اند و ایجاد روابط اجتماعی قوی و شبکه‌های حمایتی ، نشان‌دهنده موفقیت آنها در ایجاد "مکان" و حسی از تعلق خاطر، علی‌رغم تمام دشواری‌هاست. این فرآیند، دوگانگی‌های فضایی سنتی مانند درون/بیرون و عمومی/خصوصی را به چالش می‌کشد ، زیرا مرزهای متعارف این مفاهیم در فضای منحصربه‌فرد "شهر مردگان" درهم می‌آمیزد و سیال می‌شود. بنابراین، "شهر مردگان" نمونه‌ای قابل تأمل از "فضاسازی از پایین به بالا" است که در آن، گروه‌های به حاشیه رانده شده، با وجود محدودیت‌ها و فشارهای ساختاری، فضاهای زندگی خود را خلق می‌کنند و به آن معنا می‌بخشند. این پدیده در تضاد آشکار با برنامه‌ریزی‌های شهری "از بالا به پایین" قرار می‌گیرد که اغلب این پویایی‌های محلی و نیازهای واقعی ساکنان را نادیده می‌گیرند.

اهمیت فرهنگی و سنت‌های پایدار

فضایی مقدس: اهمیت مذهبی و شخصیت‌های مورد احترام

"شهر مردگان" تنها مجموعه‌ای از قبور و خانه‌ها نیست، بلکه فضایی عمیقاً معنوی و مقدس برای بسیاری از مصریان و مسلمانان جهان به شمار می‌رود. این منطقه میزبان مقابر تعداد بی‌شماری از شخصیت‌های برجسته مذهبی، عرفا، علما، و بزرگان تاریخ مصر است. در میان این آرامگاه‌ها، مقبره امام محمد بن ادریس شافعی، بنیان‌گذار یکی از چهار مذهب اصلی فقه اهل سنت، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و به عنوان یک زیارتگاه مهم، سالانه پذیرای زائران بسیاری از داخل و خارج مصر می‌باشد. علاوه بر امام شافعی، مقابر برخی از صحابه پیامبر اسلام (ص) مانند عمرو بن عاص (فاتح مصر) و عقبه بن عامر نیز در این گورستان تاریخی قرار دارد که بر قداست و اهمیت مذهبی آن می‌افزاید.

سنت زیارت قبور، به‌ویژه در روزهای پنجشنبه و در ایام و اعیاد مذهبی، از جمله سنت‌های ریشه‌دار و پایدار در فرهنگ مردم مصر است که در "شهر مردگان" نیز با شور و اعتقاد خاصی انجام می‌شود. مردم برای دعا، طلب برکت، شفاعت، و یادبود درگذشتگان خود به این مکان می‌آیند و با نذورات و خیرات، به ارواح گذشتگان و نیازمندان ادای احترام می‌کنند. همچنین، به طور سنتی، در کنار بسیاری از مقابر خانوادگی، اتاق‌ها یا فضاهایی برای اقامت موقت خانواده‌ها در دوران سوگواری یا برای زیارت‌های طولانی‌تر ساخته می‌شد. این سنت نیز، هرچند به شکلی تغییریافته، در تداوم حضور و سکونت خانواده‌ها در این منطقه بی‌تأثیر نبوده است.

سنت‌های زنده: آیین‌ها، جشن‌ها و رسوم اجتماعی

با وجود ماهیت گورستانی "شهر مردگان"، این منطقه همواره شاهد برگزاری آیین‌ها، جشن‌ها، و رسوم اجتماعی زنده‌ای بوده است که نشان‌دهنده پویایی فرهنگی و تلاش ساکنان برای ایجاد یک زندگی کامل و معنادار است. در گذشته، "شهر مردگان" محل برگزاری جشن‌های مذهبی بزرگی موسوم به "مولد" (سالروز ولادت یا وفات شخصیت‌های مذهبی) و همچنین مراسم پرشور صوفیانه بوده است. این جشن‌ها با چراغانی، موسیقی، رقص‌های آیینی، و حضور جمعیت انبوه همراه بوده و فضایی از شور و معنویت را در این گورستان ایجاد می‌کرده‌اند.

یکی از آیین‌های خاص که در گزارش‌های مربوط به زندگی در "شهر مردگان" به آن اشاره شده، آیین "زار" است. "زار" یک آیین درمانی سنتی است که عمدتاً برای زنان برگزار می‌شود و با استفاده از موسیقی ریتمیک، آواز، و رقص‌های خاص، هدف آن دفع ارواح خبیثه و درمان بیماری‌های روحی و جسمی است. تداوم چنین آیینی در میان ساکنان، نشان‌دهنده حضور باورها و رسوم فرهنگی عمیق و گاه باستانی در این جامعه است.

علاوه بر آیین‌های خاص، زندگی روزمره با تمام جنبه‌هایش، از جمله مراسم ازدواج، در "شهر مردگان" جریان دارد. برگزاری جشن‌های عروسی در کوچه‌پس‌کوچه‌های میان مقابر، با تزئینات ساده و حضور همسایگان، نشان‌دهنده عادی‌سازی زندگی در میان مردگان و تلاش برای ایجاد فضایی از شادی و امید، علی‌رغم شرایط نامتعارف و دشوار محیطی است. این منطقه همچنین دارای فرهنگ شفاهی غنی، شامل داستان‌ها، افسانه‌ها، و باورهای مرتبط با مردگان، مقابر، و نیروهای ماوراء طبیعی است که بخشی از میراث ناملموس و هویت فرهنگی ساکنان آن محسوب می‌شود.

این سنت‌ها و آیین‌های فرهنگی در "شهر مردگان" تنها بازمانده‌های گذشته نیستند، بلکه به عنوان ابزارهایی فعال برای مقاومت در برابر انگ اجتماعی، ایجاد همبستگی درونی، و ساختن هویت جمعی در شرایط دشوار و پرچالش به شمار می‌روند. این فرهنگ، فضایی را که از دیدگاه رسمی و بیرونی، "مرده" و "متروک" تلقی می‌شود، به فضایی "زنده"، پویا، و سرشار از معنا برای ساکنانش تبدیل می‌کند. اهمیت مذهبی و وجود مقابر شخصیت‌های مورد احترام به این مکان نوعی "سرمایه نمادین" می‌بخشد که ساکنان، آگاهانه یا ناآگاهانه، از آن برای مشروعیت‌بخشی به حضور خود و ایجاد حس تعلق بهره می‌برند. آیین‌هایی مانند "زار" و سنت ریشه‌دار زیارت قبور نه تنها باورهای مذهبی-فرهنگی را بازتولید می‌کنند، بلکه فضاهایی برای تعامل اجتماعی، حمایت متقابل، و توانمندسازی، به‌ویژه برای گروه‌هایی مانند زنان، فراهم می‌آورند. برگزاری مراسم عادی زندگی مانند جشن‌های عروسی در این محیط نامتعارف، خود تأکیدی بر "حق زندگی" و تلاشی برای عادی‌سازی شرایط است، که به نوعی مقاومت در برابر روایت‌هایی محسوب می‌شود که این مکان را صرفاً محل مرگ، تباهی، و ناهنجاری اجتماعی می‌دانند. حتی مشاغل مرتبط با مرگ، مانند گورکنی یا فروش گل برای قبور ، در این بستر فرهنگی معنایی متفاوت و پیچیده‌تر می‌یابند و به بخشی از اکوسیستم اجتماعی-اقتصادی و هویتی جامعه ساکن در "شهر مردگان" تبدیل می‌شوند. بنابراین، فرهنگ در "شهر مردگان" نقشی بسیار فراتر از سرگرمی یا سنت صرف دارد؛ این فرهنگ، شالوده هویت جمعی، ابزاری برای بقا، و راهی برای معنادار کردن زندگی در یک محیط به ظاهر ناممکن و فراموش‌شده است. این بینش، اهمیت حفظ و تقویت این جنبه‌های ناملموس را در کنار میراث ملموس معماری و تاریخی منطقه، بیش از پیش برجسته می‌سازد.

چالش‌ها و آینده شهر مردگان

بحران مسکن و فشارهای شهری

ریشه بسیاری از مشکلات و چالش‌های کنونی "شهر مردگان"، بحران مزمن و حل‌نشده مسکن در کلان‌شهر قاهره است. ناتوانی دولت‌های متوالی در تأمین مسکن مناسب و ارزان‌قیمت برای اقشار کم‌درآمد و آسیب‌پذیر جامعه، همچنان عامل اصلی فشار بر این منطقه و تداوم و گسترش سکونت در آن است. "شهر مردگان" به نوعی به یک "راه‌حل" غیررسمی و ناگزیر برای این بحران ساختاری تبدیل شده است. با افزایش روزافزون جمعیت قاهره، که بخشی از آن ناشی از رشد طبیعی و بخشی دیگر حاصل از ادامه مهاجرت از مناطق روستایی به پایتخت است، تقاضا برای سکونت در این مناطق نیز افزایش می‌یابد و منجر به گسترش هرچه بیشتر ساخت‌وسازهای غیررسمی و افزایش تراکم جمعیت در "شهر مردگان" می‌شود.

طرح‌های توسعه (طرح جامع قاهره 2050) و پیامدهای آن

در سال‌های اخیر، دولت مصر طرح‌های جامع و بلندپروازانه‌ای را برای "توسعه" و "مدرن‌سازی" قاهره ارائه کرده است، که مهم‌ترین آنها "طرح جامع قاهره 2050" (و طرح‌های تکمیلی یا جایگزین مانند "چشم‌انداز مصر 2052") می‌باشد. اهداف اصلی این طرح‌ها شامل کاهش تراکم جمعیت در مرکز شهر، ایجاد مناطق سبز و فضاهای باز، بهبود زیرساخت‌های حمل‌ونقل، و انتقال ساکنان مناطق "غیررسمی"، "ناامن" و "فرسوده" به شهرهای جدیدی است که در اطراف قاهره ساخته شده یا در حال ساخت هستند.

اجرای این طرح‌های توسعه، پیامدهای مستقیم و اغلب ناگواری برای "شهر مردگان" و ساکنان آن داشته است. بخش‌هایی از این گورستان تاریخی، از جمله مقابر باستانی و سکونتگاه‌های مردم، تخریب شده‌اند تا فضا برای ساخت بزرگراه‌ها، پل‌ها، و سایر پروژه‌های عمرانی باز شود. این تخریب‌ها و جابجایی‌های اجباری ساکنان، اغلب بدون مشورت کافی با جامعه محلی و بدون ارائه جایگزین‌های مناسب و پایدار صورت گرفته است. در نتیجه، بسیاری از خانواده‌ها نه تنها خانه‌های خود را از دست داده‌اند، بلکه شبکه‌های اجتماعی، منابع درآمد، و حس تعلق مکانی خود را نیز از دست داده‌اند. مناطق جدیدی که برای اسکان این افراد در نظر گرفته می‌شود، معمولاً در حومه شهر و دور از مراکز کار، خدمات، و فرصت‌های اقتصادی قرار دارند که این امر مشکلات جدیدی را برای آنها ایجاد می‌کند. این اقدامات با اعتراضاتی از سوی ساکنان، فعالان میراث فرهنگی، کارشناسان شهری، و حتی نهادهای بین‌المللی مواجه شده است.

میراث در معرض خطر: تلاش‌ها برای حفاظت و نگرانی‌های یونسکو

"شهر مردگان" تنها یک سکونتگاه غیررسمی نیست، بلکه بخش مهمی از "قاهره تاریخی" است که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده و دارای ارزش معماری، هنری، و تاریخی غیرقابل انکاری است. تخریب‌های اخیر در این منطقه، نگرانی‌های جدی را در مورد حفظ یکپارچگی و اصالت این سایت میراث جهانی برانگیخته است. یونسکو به طور رسمی نسبت به این تخریب‌ها و تأثیر آن بر ارزش جهانی "قاهره تاریخی" ابراز نگرانی کرده و از دولت مصر خواسته است تا اطلاعات بیشتری در مورد پروژه‌های در حال اجرا و اقدامات حفاظتی ارائه دهد.

در پاسخ به این تهدیدات، گروه‌های داوطلب، پژوهشگران، و فعالان جامعه مدنی در مصر تلاش‌هایی را برای مستندسازی و حفاظت از میراث در معرض خطر "شهر مردگان" آغاز کرده‌اند. این تلاش‌ها شامل عکس‌برداری دقیق از مقابر تاریخی، تهیه نقشه‌های سه‌بعدی با استفاده از فناوری اسکن لیزری، و حتی در مواردی، نجات برخی از آثار و عناصر معماری ارزشمند قبل از تخریب کامل آنها توسط بولدوزرها می‌شود. این فعالیت‌ها، هرچند محدود، نشان‌دهنده اهمیت این میراث از دیدگاه جامعه مدنی و نگرانی عمیق آنها نسبت به از دست رفتن بخشی از تاریخ و هویت ملی مصر است.

مناقشه بر سر گردشگری: فرصت‌ها و معضلات اخلاقی

"شهر مردگان" با تاریخ غنی، معماری منحصربه‌فرد، و پدیده شگفت‌انگیز زندگی در میان قبور، به یک جاذبه گردشگری، به‌ویژه برای گردشگران خارجی که به دنبال تجارب متفاوت و غیرمتعارف هستند، تبدیل شده است. این نوع گردشگری، که گاه از آن با عنوان "گردشگری زاغه‌نشینی" یا "گردشگری فقر" (Slum Tourism) یاد می‌شود، با بحث‌ها و ملاحظات اخلاقی فراوانی همراه است. از یک سو، طرفداران این نوع گردشگری معتقدند که می‌تواند به ایجاد درآمد برای ساکنان محلی، افزایش آگاهی عمومی نسبت به مشکلات و چالش‌های آنها، و حتی توانمندسازی جوامع به حاشیه رانده شده کمک کند. از سوی دیگر، منتقدان نگرانند که این نوع گردشگری به کالایی‌سازی فقر، نقض حریم خصوصی ساکنان، و تقویت کلیشه‌های منفی منجر شود، بدون آنکه منافع واقعی و پایداری برای جامعه میزبان به همراه داشته باشد.

در این میان، برخی پروژه‌ها با هدف توسعه گردشگری فرهنگی پایدار و مسئولانه در "شهر مردگان" اجرا شده‌اند. به عنوان مثال، پروژه‌ای که با حمایت اتحادیه اروپا انجام شده، بر مرمت بناهای تاریخی، بهبود شرایط زندگی ساکنان، و ایجاد فرصت‌های شغلی مرتبط با گردشگری با مشارکت جامعه محلی تأکید داشته است. موفقیت چنین رویکردهایی نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، مشارکت واقعی ساکنان، و رعایت اصول اخلاقی و پایداری است.

چالش‌های کنونی "شهر مردگان"، به‌ویژه در زمینه طرح‌های توسعه شهری، نشان‌دهنده یک الگوی گسترده‌تر از "توسعه نامتوازن" است که در آن، ملاحظات صرفاً اقتصادی و زیرساختی بر ارزش‌های انسانی، اجتماعی، و فرهنگی اولویت داده می‌شود. این رویکرد، سرمایه‌های عظیم اجتماعی و فرهنگی نهفته در جوامعی مانند "شهر مردگان" را که طی قرن‌ها شکل گرفته‌اند، نادیده گرفته و یا حتی به طور فعال در جهت از بین بردن آنها حرکت می‌کند. طرح جامع قاهره 2050 ، با تمرکز بر "مدرن‌سازی"، "ایجاد چهره‌ای جهانی برای پایتخت"، و "افزایش رقابت‌پذیری اقتصادی"، اغلب ساکنان مناطق غیررسمی را نه به عنوان شهروندان صاحب حق یا بخشی از راه‌حل، بلکه به عنوان "مانع" توسعه و "عامل بی‌نظمی" تلقی می‌کند. تخریب‌ها و جابجایی‌های گسترده ، که غالباً بدون مشورت کافی با جوامع آسیب‌دیده و بدون در نظر گرفتن پیامدهای عمیق اجتماعی-اقتصادی برای ساکنان صورت می‌گیرد ، نشان‌دهنده اولویت‌بندی توسعه فیزیکی و زیرساختی بر رفاه انسانی و عدالت اجتماعی است. نادیده گرفتن ارزش میراثی منطقه ، و حتی در مواردی تلاش برای کاهش مرزهای سایت میراث جهانی یونسکو ، بیانگر عدم درک عمیق یا عدم تمایل به ادغام مؤثر حفظ میراث فرهنگی با برنامه‌های توسعه شهری است. در مقابل، تلاش‌های خودجوش داوطلبانه برای مستندسازی و نجات آثار تاریخی و همچنین پروژه‌های گردشگری پایدار با مشارکت جامعه محلی ، نشان می‌دهند که رویکردهای جایگزین و انسانی‌تری وجود دارد که می‌توانند هم به توسعه اقتصادی و بهبود زیرساخت‌ها کمک کنند و هم به حفظ میراث فرهنگی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان منجر شوند. بنابراین، چالش اصلی پیش رو، تغییر پارادایم از "توسعه به قیمت حذف و نادیده گرفتن" به "توسعه به همراه مشارکت، حفظ، و توانمندسازی" است. این امر نیازمند به رسمیت شناختن "شهر مردگان" نه فقط به عنوان یک "مشکل" شهری که باید حل شود، بلکه به عنوان یک جامعه زنده با تاریخ، فرهنگ، و سرمایه اجتماعی خاص خود است که می‌تواند در فرآیند توسعه نقش مثبتی ایفا کند.

نتیجه‌گیری: تأملی بر تاب‌آوری و هویت پیچیده شهر مردگان

"شهر مردگان" قاهره، پدیده‌ای چندوجهی و عمیقاً انسانی است که فراتر از یک گورستان صرف، به نمادی از تاریخ، فرهنگ، تاب‌آوری، و چالش‌های معاصر شهری تبدیل شده است. این منطقه، که از دوران فتح اسلامی مصر تا به امروز شاهد تحولات بی‌شماری بوده، همواره تلاقی‌گاه زندگی و مرگ، سنت و تجدد، و فقر و غنای فرهنگی بوده است. این مکان، بیش از آنکه صرفاً مجموعه‌ای از مقابر باشد، یک جامعه زنده با تاریخی طولانی و هویتی پیچیده و منحصربه‌فرد است که در قلب یکی از بزرگترین کلان‌شهرهای جهان نفس می‌کشد.

با وجود تمام مشکلات، از جمله فقر، محرومیت از خدمات اولیه شهری، انگ اجتماعی، و تهدیدهای ناشی از طرح‌های توسعه، ساکنان "شهر مردگان" تاب‌آوری و خلاقیت شگفت‌انگیزی در سازگاری با محیط خشن و ایجاد زندگی برای خود و خانواده‌هایشان نشان داده‌اند. آنها فضاهای مرگ را به فضاهای زندگی تبدیل کرده‌اند، شبکه‌های اجتماعی و اقتصادی خود را ساخته‌اند، و فرهنگ و سنت‌های خود را در این محیط نامتعارف حفظ کرده و بازآفرینی نموده‌اند.

آینده "شهر مردگان" در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. از یک سو، فشارهای ناشی از رشد شهری، بحران مسکن، و طرح‌های توسعه دولتی که اغلب با نگاهی از بالا به پایین و بدون در نظر گرفتن نیازها و حقوق ساکنان و ارزش میراثی منطقه تدوین و اجرا می‌شوند، تهدیدی جدی برای این منطقه و جامعه ساکن در آن محسوب می‌شوند. از سوی دیگر، آگاهی روزافزون نسبت به ارزش تاریخی و فرهنگی "شهر مردگان"، تلاش‌های جامعه مدنی و فعالان میراث فرهنگی برای مستندسازی و حفاظت، و توجه نهادهای بین‌المللی مانند یونسکو، می‌تواند به یافتن راه‌حل‌های پایدارتر و انسانی‌تری منجر شود که هم به نیازهای توسعه شهری پاسخ دهد و هم حقوق و میراث ساکنان را محترم شمارد.

در نهایت، "شهر مردگان" قاهره نه تنها چالشی برای برنامه‌ریزان شهری و سیاست‌گذاران است، بلکه فرصتی گران‌بها برای تأمل در مورد مفاهیمی بنیادین چون خانه، جامعه، میراث، عدالت اجتماعی، و معنای زندگی در جهان معاصر فراهم می‌آورد. این منطقه را می‌توان به عنوان یک "آزمایشگاه" طبیعی و زنده برای مطالعه پدیده‌های مختلف شهری و اجتماعی در نظر گرفت: از جمله سازگاری شگفت‌انگیز انسان با محیط‌های نامتعارف و دشوار، چگونگی شکل‌گیری جوامع غیررسمی و خودگردان، تعامل پیچیده میان سنت و مدرنیته، تأثیر سیاست‌های شهری بر گروه‌های آسیب‌پذیر و به حاشیه رانده شده، و پویایی‌های حفظ میراث فرهنگی در کلان‌شهرهای در حال رشد و تحول دائمی. نحوه سازگاری ساکنان با زندگی در مقابر و بازتعریف خلاقانه فضا توسط آنها ، درس‌هایی ارزشمند در مورد انعطاف‌پذیری و نوآوری انسان در مواجهه با محدودیت‌ها ارائه می‌دهد. شکل‌گیری شبکه‌های اجتماعی و اقتصادی خودجوش در غیاب حمایت‌های دولتی و زیرساخت‌های رسمی، نمونه‌ای قابل تأمل از خودسازماندهی و سرمایه اجتماعی جوامع است. تقابل میان طرح‌های توسعه مدرن و سبک زندگی سنتی-انطباقی ساکنان ، میدان مطالعه‌ای برای بررسی تنش‌ها، تضادها، و امکان‌های آشتی میان توسعه و حفظ هویت فرهنگی است. بحث‌های پیرامون گردشگری و حفظ میراث در این منطقه، مسائل اخلاقی و سیاستی مهمی را مطرح می‌کند که کاربرد و اهمیت آنها فراتر از مرزهای قاهره و مصر نیز می‌رود. بنابراین، مطالعه عمیق و همدلانه "شهر مردگان" می‌تواند به تولید دانش نظری و کاربردی در حوزه‌های مختلفی چون جامعه‌شناسی شهری، انسان‌شناسی فرهنگی، مطالعات میراث، و برنامه‌ریزی و طراحی شهری کمک کند. به جای نگاه صرفاً "مشکل‌محور" و تقلیل‌گرایانه، می‌توان از این پدیده منحصربه‌فرد به عنوان منبعی برای یادگیری، الهام، و یافتن راه‌حل‌های خلاقانه‌تر و عادلانه‌تر برای چالش‌های مشترک بشری در عصر شهرنشینی بهره برد. این امر مستلزم فراخوانی به درک عمیق‌تر، چندبعدی‌تر، و انسانی‌تر نسبت به این پدیده شهری و به‌ویژه، نسبت به مردمان صبور و تاب‌آوری است که در سکوت تاریخ و در همسایگی مردگان، برای زندگی و کرامت انسانی خود تلاش می‌کنند.

انتشار: 11 خرداد 1404 بروزرسانی: 12 خرداد 1404 گردآورنده: bestcanadatours.com شناسه مطلب: 1547

به "شهر مردگان قاهره: تلاقی زندگی و مرگ در قلب پایتخت مصر" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شهر مردگان قاهره: تلاقی زندگی و مرگ در قلب پایتخت مصر"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید